به تو ابرازهای کوچک و مبتذل کردن سیرَم نمی‌کند. به تو ابرازهای نفَس‌بُر کردن در توانم نیست؛ تو گفته‌ای که خیلی همین نزدیکی‌هایی، گفته‌ای امّا من نزدیکی‌های خودم نیستم گویا که لرز گرفته‌ام. تو به من بیا، فکرَم شو، خاطرَم شو، یادَم بده چطور برگردم به خودَم و از نزدیکی‌های خودم در تو به حَل شدن نزدیک‌تر شوَم، ابراز شوَم، آن‌گونه که لایقش هستی عزیزم، پناهَم.

من از دوردست‌های رگِ گردنم

من، راحیل و راه‌های بی‌پایان

زخم‌ گویه‌های ابدی

تو ,نزدیکی‌های ,گفته‌ای ,شو، ,ابرازهای ,شوَم، ,تو به ,به تو ,نزدیکی‌های خودم ,تو ابرازهای ,خودَم و

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

همه چیز در مورد پزشکی برنامه نویسی اندروید فکر و حساب www.everythings.com مرهمانه دین رسانه ای خرید بک لینک GALAXY science fiction قرآن با ترجمه صوتی فارسی یه نویسنده